اگر نمودار عملیات حرارتی بالا را به دقت مشاهده کرده باشید، تا حدی به تفاوت این دو روش پی خواهید برد. در عملیات نرماله کردن، قطعه تا دمایی بالاتر از دمای آنیل حرارت داده می شود. برای فولادهای هیپویوتکتوئید، این کار باعث می شود که فریت بیشتری به آستنیت تبدیل شود. در نتیجه ساختار آسنتیت یکنواخت تر شده و توزیع عناصر آلیاژی آن بهتر انجام می گیرد.
اما برای فولادهای هایپر یوتکتوئید، بالا بردن دما باعث شکستن کاربیدهای سختی می شود که به صورت پیوسته در مرز دانه ها رسوب کرده اند. مشخص است که شکستن این شبکه پیوسته کاربیدی و تشکیل کاربیدهای کروی به دمای بالایی نسبت به روش آنیل نیاز دارد! بنابراین برای فولادهای هایپریوتکتوئید، بالا بردن دما باعث حلالیت بیشتر کاربیدها و عناصر آلیاژی و یکنواخت تر شدن ترکیب شیمیایی می شود.
اما در هنگام سرد کردن، فولادهای نرماله در هوا سرد می شوند، در حالی که در عملیات آنیل معمولا از کوره برای سرد کردن استفاده میشود. این کار باعث می شود که با افزایش سرعت سرد کردن، رشد دانه ها کمتر شده و فولاد ریزدانه تری حاصل شود.
با توجه به این که فولاد نرماله شده، دانه بندی ریزتری نسبت به فولاد آنیل شده دارد، باید انتظار فولادی مستحکم تر نسبت به فولاد آنیل شده داشته باشیم. اما در مقابل انعطاف پذیری این فولادها پایین تر خواهد بود. گرچه سرعت سرد شدن بالاتر باعث نمی شود که استحکام فولادهای نرماله در حد ساختارهای غیر تعادلی مانند مارتنزیت یا بینیت باشند، اما در مواقعی که هدف سخت کردن فولادهای درشت دانه باشد (همانند فولادهایی که ریخته گری شده و یا در دمای بالا کار گرم شده اند)، نرمالیزه کردن می تواند به عنوان عملیات حرارتی نهایی استفاده شود.
با توجه به این که قطعات نرماله شده در هوا سرد می شوند، انتظار می رود که سرعت سرد شدن نقاط مختلف قطعه متفاوت باشد. این مساله باعث ایجاد دو مشکل بزرگ می شود:
در طول عملیات آهنگری (فورجینگ) به علت تفاوت در نرخ سرد شدن بخش های مختلف قطعه که ضخامت متفاوتی دارند، ریزساختارهای متفاوتی ایجاد می شود. با استفاده از عملیات نرمالیزه، می توان تا حدود زیادی ریزساختار را یکتواخت کرد.
برای فولادهای ریخته گری شده، عملیات حرارتی نرماله می تواند تغییر در ساختارهای درشت دانه و دندریت هایی ایجاد کند که در طول عملیات ریخته گری و انجماد غیر تعادلی به وجود آمده اند.
در طول عملیات نورد، دانه ها در جهت نورد بیشتر کشیده می شوند که باعث نامتقارن شدن خواص مکانیکی قطعه می شود. نرمالیزه کردن تا حد زیادی ساختار قطعه و دانه بندی آن را یکنواخت می کند.
نرماله کردن (Normalizing) یکی دیگر از انواع روش های عملیات حرارتی است که میکروساختار حاصل همانند آنیل کردن شامل پرلیت، مخلوطی از پرلیت و فریت و یا مخلوطی از پرلیت و سمنتیت (بستگی به ترکیب شیمیایی فولاد) است. لیکن، تفاوتهای مهمی بین نرماله کردن و آنیل کردن وجود دارد. در نرماله کردن، دمای آستنیته کردن برای فولادهای هیپویوتکتویید کمی بالاتر از گستره دمایی مربوط به آنیل کردن است در حالی که برای فولادهای هایپریوتکتویید از گستره ی دمایی حدود 50 درجه سانتیگراد بالای Acm استفاده می شود. برخلاف آنیل کامل که فولاد در کوره سرد می شود در عملیات نرماله کردن قطعات پس از آستنیته شدن در هوا سرد میشوند (شکل زیر منحنی ■(. تحت چنین شرایطی آهنگ سرد شدن در حدود 0.1 تا 1 درجه سانتیگراد بر ثانیه است.
از آنجایی که در نرماله کردن فولاد های هیپویوتکتویید گستره دمایی آستنیته کردن بالاتر از گستره دمایی مربوط به آنیل است، ساختار آستنیت و همچنین توزیع عناصر آلیاژی از یکنواختی بیشتری برخوردار خواهد بود. یکی دیگر از اهداف مهم نرماله کردن عبارت است از ریز کردن دانه های درشتی که اغلب به هنگام کارگرم در دمای بالا و یا در ضمن ریخته گری و انجماد به وجود آمده اند. هنگامی که قطعه کارگرم یا ریخته گری شده با دانههای درشت در دمایی بین دمای Ac3 و Ac1 قرار بگیرد، دانه های جدید آستنیت جوانه زده و رشد می کنند. در صورتی که دمای آستنیته کردن به گستره دمایی نشان داده شده در شکل زیر محدود شود، آستنیتی با ساختار همگن و دانه های ریز به وجود می آید. حرارت دادن در دماهای بالاتر از گستره دمایی یاد شده ممکن است منجر به درشت شدن دانه ها شود. بنابراین در عملیات نرماله کردن فولادهای هیپویوتکتویید، ابتدا آستنیتی با ساختار همگن و دانههای ریز به وجود میآید و سپس در اثر سرد شدن در هوا به فریت و پرلیت تبدیل میشود. از نظر خواص مکانیکی، میکروساختار حاصل از نرماله کردن میتواند در بعضی موارد به عنوان عملیات حرارتی نهایی منظور شود. در مواردی که هدف سخت کردن قطعاتی باشد که دارای دانه های درشت هستند، نرماله کردن به عنوان عملیات حرارتی اولیه جهت ریز کردن دانهها استفاده میشود.
دمای سرد کردن (Ar)، گرم کردن (Ac) و تعادلی (A) در آلیاژهای آهن - کربن.
(سرد کردن و گرم کردن یا سرعت 0.125 درجه سانتی گراد بر دقیقه انجام گرفته است)
بخشی از دیاگرام آهن - کربن که محدوده دمایی برای آنیل کامل، نرماله کردن، کار گرم و همگن سازی را نشان می دهد.
برای نرماله کردن فولادهای هایپریوتکتویید از گستره دمایی بین خط Acm و حدود 50 درجه سانتیگراد بالای آن استفاده میشود. انتخاب این گستره دمایی به منظور ریز کردن دانههای آستنیت، انحلال کاربید های راسب شده و همچنین شکسته شدن شبکه پیوسته کاربیدی که احتمالا در ضمن عملیات قبلی در مرز دانه ها به وجود آمده اند، است. از آنجایی که در نرماله کردن قطعات از دمایی بالاتر از Acm در هوا سرد می شوند، احتمال تشکیل مجدد شبکه پیوسته کاربید در مرز دانه های آستنیت وجود دارد. در این صورت میکروساختار حاصل ممکن است تا حدودی فولاد را ترد و شکننده کند. اگر قرار باشد که این فولاد سخت شود، در ضمن آستنیته شدن مجدد (به منظور سخت کردن) شبکه پیوسته کاربید شکسته شده و ذرات مجتمع و کروی کاربید به دست می آید.
از آنجایی که در نرماله کردن قطعات در هوا سرد میشوند، میکرو ساختارهای به دست آمده اختلاف قابل توجهی با میکرو ساختارهای حاصل از آنیل دارند. نمودار نشان دهنده تغییرات دما بر حسب زمان (شکل اول) گستره های دمایی مربوط به دگرگونی آستنیت به مخلوط فریت و پرلیت را برای فولاد هیپویوتکتویید در عملیات آنیل و نرماله کردن نشان می دهد. باتوجه به اینکه در نرماله کردن فریت و پرلیت در دمایی کمتر و با آهنگی بیشتر از آنیل کردن تشکیل میشوند، اندازه دانههای فریت و سمنتیت و فاصله بین لایهای پرلیت هر دو کاهش مییابند. بنابراین، در مقایسه با خواص حاصل از فرایند آنیل، استحکام و سختی افزایش یافته و انعطاف پذیری تا حدودی کاهش مییابد.
نکته ای که باید در رابطه با سرد شدن قطعات در هوا در ضمن نرماله کردن بدان توجه داشت این است که، نقاط مختلف در داخل یک قطعه با آهنگ های متفاوت سرد می شوند. همچنین آهنگ های سرد شدن یاد شده، با تغییر ابعاد قطعه تغییر میکنند. بدین صورت که، هرچه قطعه حجیم تر باشد آهنگ سرد شدن قطعه و همچنین آهنگ های سرد شدن نقاط مختلف در داخل آن کمتر است. این موضوع به مقدار حرارتی که باید از داخل قطعه به خارج هدایت شود مربوط می شود. در حقیقت هرچه قطعه حجیم تر باشد برای اینکه دمای قسمت مرکزی آن افت کند به زمان بیشتری نیاز است. از اثر ابعاد قطعه بر روی آهنگ سرد شدن، دو نتیجه مهم استنتاج می شود؛ اول، در مقاطع خیلی بزرگ آهنگ سرد شدن سطح قطعه ممکن است به طور قابل ملاحظهای بیشتر از ناحیه داخلی باشد و در نتیجه باعث ایجاد تنش در آن شود. دوم اینکه در قطعات خیلی کوچک، به خصوص در مورد فولاد های آلیاژی، سرد شدن در هوا ممکن است منجر به تشکیل بینیت و یا حتی مارتنزیت به جای مخلوط فریت و پرلیت شود. باتوجه به این نکته توصیه میشود که عملیات نرماله کردن بر روی فولادهای آلیاژی اعمال نشود.
از جمله پارامتر های مهم که بر روی خواص مکانیکی فولادهای نرماله و آنیل شده اثر میگذارد، درصد کربن فولاد است. هرچه درصد کربن بیشتر باشد (تا حد یوتکتویید) پرلیت بیشتری تشکیل شده و در نتیجه استحکام و سختی فولاد زیادتر و انعطاف پذیری آن کمتر می شود. در پایان این فصل، اثرات پارامتر های مختلف از جمله درصد کربن بر روی خواص مکانیکی فولادها با ساختار فریتی- پرلیتی بررسی میشود.
این فرآیند شامل آستنیته کردن فولاد تا دمایی حدود 30 الی 80 درجه سانتی گراد بالاتر از خط Ac3 (در نمودار تعادلی آهن_کربن) برای فولاد های هیپو یوتکتوئیدی و دمایی حدود 30 الی 80 درجه سانتی گراد بالا تر از خط Acm برای فولاد های هایپر یوتکتوئیدی،نگه داشتن ماده در این بازه دمایی در یک مدت زمان مناسب و سپس سرد کردن آن در هوا است.
در فولاد های هیپویوتکتوئیدی گستره دمایی گرم کردن فولاد برای عملیات نرماله کردن بین خطوط A1 و A3 است که در این دما ابتدا آستنیتی با یک همگن و دانه ریز به وجود می آید و سپس در اثر سرد شدن در هوا به فریت و پرلیت تبدیل می شود.
در فولاد های هایپریوتکتوئیدی از گستره ی دمایی 30 الی 80 درجه سانتی گراد بالای خط Acm استفاده می شود که انتخاب این گستره ی دمایی به منظور ریز دانه کردن آستنیت،انحلال کاربیدهای راسب شده و همچنین شکسته شدن شبکه پیوسته کاربیدی که احتمالا در ضمن عملیات قبلی در مرز دانه به وجود آمده اند،است
فرآیند نرماله کردن به دلیل ریز دانه شدن فولاد در طی این فرآیند موجب بهبود خواص مکانیکی از جمله استحکام و سختی و کاهش انعطاف پذیری می شود و از این نظر در برخی موارد نرماله کردن به عنوان عملیات حرارتی نهایی منظور می شود. اما به دلیل ساختار فریتی_پرلیتی هرگز نمی توان با نرماله کردن خواص مکانیکی نظیر ساختار های مارتنزیتی بدست آورد. پس در مواردی که هدف سخت کردن قطعاتی باشد که دارای دانه های درشت هستند نرماله کردن به عنوان یک عملیات حرارتی اولیه جهت ریز کردن دانه ها استفاده می شود.
هدف از عملیات حرارتی نرماله کردن از بین بردن اثرات ناشی از عملیات های قبلی (مانند کار گرم در دمای بالا و یا کار سرد که موجب درشت دانه شدن فولاد میشوند) و ایجاد یک ساختار آستنیتی همگن است. همگن سازی ساختار به وسیله ی نرماله کردن عمدتا به سه دلیل صورت می گیرد:
به عنوان عملیات حرارتی نهایی جهت بهبود خواص مکانیکی قطعه کار
به عنوان عملیات حرارتی اولیه قبل از سخت کاری و یا آنیل کامل جهت دستیابی به یک ساختار یکنواخت و ریز دانه
در برخی موارد محدود در فولاد های کم کربن جهت ماشینکاری بهتر
مقایسه فرآیند های نرماله کردن و آنیل کردن
تفاوت های اصلی نرماله کردن با آنیل کردن در دو مورد است:
دمای آستنیت کردن (به ویژه برای فولاد های هایپر یوتکتوئید): بالاتر بودن دمای آستنیته کردن در فرایند نرماله کردن نسبت به فرآیند آنیل کردن موجب حلالیت بیشتر و یکنواخت تر عناصر آلیاژی و کاربید ها در ساختار فولاد می شود.
نمودار TTT نشان دهنده تاثیر سرعت سرد شدن فولاد از دمای آستنیته شدن بر روی ریز ساختار
نحوه ی سرد شدن: نرخ سرد شدن بالاتر در این فرآیند (سرد شدن در هوا)
نسبت به نرخ سرد شدن در فرآیند آنیل کردن (سرد شدن در کوره) موجب به وجود
آمدن ساختاری ریز دانه تر می شود که در نتیجه ی آن استحکام و سختی افزایش و
انعطاف پذیری کاهش می یابد.
فولاد های ریخته گری شده : در این فولاد ها به دلیل سرعت سرد شدن
زیاد بعد از ریخته گری دارای ساختار درشت دانه و عموما همراه با فریت سوزنی
شکل هستند که یک عملیات حرارتی نرماله کردن در بازه ی دمایی 780 تا 950
درجه سانتی گراد (بسته به ترکیب شیمیایی) میتواند این ساختار نامطلوب را
برای فولاد های آلیاژی و غیر آلیاژی 0.3-0.6 درصد کربن ریخته گری شده از
بین ببرد.
فولاد های نورد گرم شده: پس از نورد گرم به دلیل کشیده شدن دانه ها در
جهت نورد خواص مکانیکی در جهت های مختلف متفاوت خواهد شد. جهت از بین بردن
این تفاوت خواص در جهات مختلف میتوان از عملیات نرماله کردن استفاده نمود.
فولاد های فورج شده در دمای بالا: در این فرآیند به ویژه به هنگامی که
قطعات دارای مقاطعی با اندازه های مختلف هستند به علت تفاوت در نرخ سرد شدن
مقاطع مختلف ساختاری غیر یکنواخت ایجاد میشود با نرماله کردن میتوان این
به یک ساختار یکنواخت در این قطعات دست یافت.
نکته ای که باید در رابطه با سرد شدن قطعات در هوا در ضمن نرماله شدن در نظر گرفته شود این است که نقاط مختلف یک قطعه با توجه به شکل هندسی و ضخامت آن در مقاطع مختلف با آهنگ های متفاوتی سرد می شوند. بدین صورت که هرچه قطعه حجیم تر باشد آهنگ سرد شدن نقاط مختلف در داخل آن کمتر است.
از اثر ابعاد قطعه بر روی آهنگ سرد شدن آن دو نکته مهم استنتاج می شود:
در قطعات بزرگ آهنگ سرد شدن سطح قطعه نسبت به نواحی داخلی به شکل قابل ملاحظه ای بیشتر است که موجب ایجاد تنش پسماند کششی در سطح می شود.
در قطعات خیلی کوچک به خصوص در فولاد های آلیاژی نرخ سرد شدن در هوا به اندازه ای است که ممکن است ساختار حاصل به جای فریت_پرلیت به یک ساختار مارتنزیت_بینیت تبدیل شود که این مسئله به ویژه در ساخت فولاد های ابزار مورد توجه قرار می گیرد.
دریاچه شورمست، تنها دریاچه طبیعی شهرستان سواد کوه استان مازندران، که وسعت آن ۱۵ هزار متر مربع و عمق آن ۵ متر است. این دریاچه در ۵۵ کیلومتری شهرپل سفید واقع شدهاست. این دریاچهٔ به دلیل اینکه تنها دریاچه طبیعی باقیمانده سوادکوه است به قلب سوادکوه در بین مردم محلی معروف است. منظره این دریاچه با جنگل اطراف آن که از درختان کهنسال و بلند قامت توسکا پوشیده شده، آن را به یکی از زیباترین اماکن موجود درشهرستان سوادکوه تبدیل کرده، در حال حاضر همواره مسافران، طبیعت گردان و ماهیگیران زیادی میزبان این دریاچه هستند. در پاییز با توجه به رنگ گرفتن برگها و مه آلود شدن سطح دریاچه، منظره ای چشم نواز تر به چشم می آید.
واژه TRIZ برگرفته شده از حروف اول کلمات در عبارت روسی زیر می باشد :(Teoriya Resheniya Izobrototelskikh Zadatch)که برابر انگلیسی آن عبارت Theory of Inventive Problem Solving (با مخفف TIPS) است که به معنای نظریه حل ابداعانه مساله می باشد
دانش TRIZ با نامها و عنوانهای توصیف گر مختلفی همانند نوآوری نظام یافته ، خلاقیت اختراعی ، فناوری خلاقیت و نوآوری ، روش شناسی اختراع ، الگوریتم اختراع ، روش شناسی حل مساله های ابداعی ، روش شناسی حل ابتکاری و ابداعانه مساله ، مهندسی خلاقیت و نوآوری ، روش شناسی خلاقیت ، خلاقیت شناسی اختراع ، خلاقیت شناسی فناوری و مواردی از این قبیل نامیده می شود .
دانش TRIZ می تواند در دامنه ای از یک طیف مفهومی و گستره ای از تعاریف قرار گیرد که یک انتهای آن نوعی جهان بینی خلاق یا رویکردی جامع به علوم و فناوری و انتهای دیگر آن انواعی از ابزارهای حل خلاق مساله و فنون خلاقیت و نوآوری را شامل گردد .
آلتشولر TRIZ را تحت عنوان علم فناوری خلاقیت و نوآوری می داند ؛ با نتیجه گیری از دیدگاه آلتشولر می توان TRIZ را نوعی علم خلاقیت شناسی (Creatology) دانست .یکی از دانشمندان برجسته TRIZ به نام سیمون ساورانسکی این دانش را چنین تعریف کرده است :
TRIZ ، یک دانش انسانگرای مبتنی بر روش شناسی نظام یافته برای حل ابداعانه مساله است .
همچنین برخی صاحبنظران TRIZ را این چنین تعریف می کنند :
TRIZ عبارت است از نوعی رویکرد الگوریتمی برای حل ابداعانه مسائل فنی و فناورانه .
با توجه به عنوانهای توصیف گر مختلفی که برای نامیدن TRIZ ذکر کردیم می توانیم به شناخت بیشتری درباره مفهوم کلی دانش TRIZ دست یابیم .
شالوده های دانش TRIZ از سال ۱۹۴۶ توسط گنریچ آلتشولر بر اساس نتایج حاصل از مطالعه اختراعات مختلف پایه گذاری شد .
آلتشولر که به پدر TRIZ شهره است در سال ۱۹۲۶ در روسیه متولد گردید ؛ وی که از همان دوران نوجوانی نسبت به ابداعات و اختراعات کنجکاوی و علاقه خاصی داشت و اولین اختراع خود را در سن چهارده سالگی انجام داد ، در اداره ثبت اختراعات مشغول به کار شد .
کار او کمک به مخترعین برای ثبت اختراعاتشان بود ؛ او در حین کار ، گاهی به حل مسائل فنی آنان کمک می کرد . در این دوران بود که او دریافت حل مسائل فنی که منجر به اختراع و نوآوری می شود به اصول و روشهایی فراتر از تکنیکهای خلاقیت شناخته شده تا آن هنگام نیاز دارد . آلتشولر در طی مطالعات خود به این نتیجه مهم رسید که یک نظریه اختراع بایستی دارای چند ویژگی اصلی از جمله موارد زیر باشد :
۱- شامل یک فرایند گام به گام و نظام یافته باشد .
۲- بتواند از میان گستره ای از راه حلها ، مستقیما به بهترین راه حل (راه حل ایده آل یا کمال) منجر گردد .
۳- دارای ویژگی تکرارپذیری باشد .
۴- بتواند ساختاری برای دانش ابداع ارائه نماید .
آلتشولر بیش از بیست هزار اختراع ثبت شده (Patent) را مورد بررسی قرار داد تا متوجه شود اختراعات به عنوان مساله های ابداعی (یعنی مساله هایی که راه حل آنها مشخص نیست و بایستی آن را با روشهای خلاق و ابداعی کشف نمود .) چگونه حل شده اند .
از بین این تعداد آلتشولر چهار هزار اختراع مهم و برجسته و به عبارتی راه حلهای خلاق و ابداعی اصلی را مورد مطالعه عمیقتر قرار داد . براساس نتایج حاصل از این نوع مطالعات خلاقیت شناسی تحلیلی ، آلتشولر به کشفیات بسیار مهمی دست یافت و اصول ، مفاهیم و روش های TRIZ را به عنوان یک علم نوین و بسیار باارزش به جهان ارائه نمود .
البته این خلاقیت و نوآوری فوق العاده مهم آلتشولر متاسفانه همانند بسیار از کشفیات و اختراعات کوچک و بزرگ تاریخ در ابتدا درک نشده و با انواع مخالفتها ، مقاومتها و بی مهری های تاسف برانگیز (آنچه که در خلاقیت شناسی تحت عنوان اینرسی خلاقیت و نوآوری نامیده می شود .) مواجه شد و آلتشولر همانند بسیاری از دانشمندان و مخترعین سختیها و مرارتهای بسیار زیادی را متحمل گردید که مطالعه آن حاکی از اراده والا و تلاش و پشتکار شگفت انگیز آنان است .
به دلیل بی توجهی ها و مخالفتها در آن زمان ، TRIZ نتوانست به خوبی در روسیه ایفای نقش نماید اما پس از پایان جنگ جهانی دوم و گسترش ارتباطات ، کشورهای اروپایی ، آمریکا ، ژاپن و دیگر کشورها با دانش TRIZ آشنا شده و با پی بردن به اهمیت فوق العاده زیاد آن بلافاصله آن را جذب کرده و ضمن بکارگیری ، در صدد رشد و توسعه آن برآمدند .
چنانکه در حال حاضر درباره TRIZ به عنوان یک دانش تخصصی تحقیقات وسیعی به عمل می آید و اصول و مفاهیم آن توسط بسیاری از دانشمندان ، پژوهشگران ، مدیران ، مهندسان و کارشناسان رشته های مختلف علمی در جهت حل مسائل و ایجاد نوآوریها به کار گرفته می شود و همچنان به سرعت در حال گسترش و تکامل است .
بزرگترین خلاقیت و نوآوری آلتشولر به عنوان یک دانشمند علوم و مهندسی ، یک دانشمند خلاقیت شناس و نیز به عنوان یک مخترع ، خلاقیت و نوآوری او درباره خود موضوع خلاقیت و نوآوری بود .
آلتشولر به عنوان مخترع فنون اختراع و پایه گذار دانش TRIZ ، با تلاش و پشتکار بسیار زیاد به مدت پنجاه ودو سال در راستای رشد و توسعه آن کوشید و یکی از اصلی ترین و موثرترین بنیانگذاران علم خلاقیت شناسی و از بزرگترین دانشمندان قرن بیستم محسوب می شود . (آلتشولر در سال ۱۹۹۸ در آمریکا از دنیا رفت) نقش و اهمیت نظریه TRIZ شاهکار علمی آلتشولر به قدریست که از جنبه ای می تواند در ردیف نظریه های علمی بزرگی مانند نظریه کوانتومی و نظریه نسبیت قرار گیرد و آلتشولر را با دانشمندان بزرگی مانند پلانک ، انیشتین ، شرودینگر ، پیاژه و پائولینگ همسنگ نماید .
به طور کلی مجموعه نتایج حاصل از خلاقیت شناسی تحلیلی اختراعات توسط آلتشولر که تشکیل دهنده دانش TRIZ است شامل مفاهیم مختلفیست که مهمترین آنها به صورت فهرست وار بیان می نماییم :
۱ قانون افزایش سطح ایده آل بودن (قانون کمال) :
به این معنی که نظامهای فنی همواره به سمت افزایش درجه ایده آل بودن یا کمال خود پیش می روند . ایده آلی یا سطح ایده آل بودن عبارت است از نسبت مجموع کلیه جنبه های مثبت و مفید سیستم به مجموع کلیه جنبه های منفی و مضر سیستم .
۲ سیستم چهار مرحله ای حل مساله :
۲ -۱ شناخت مساله .
۲ -۲ فرمول بندی مساله .
۲ -۳ جستجوی مسائل قبلا حل شده . (استفاده از سی ونه پارامتر مهندسی)
۲ -۴ استفاده از الگوهای راه حلهای کشف شده . ( بکارگیری چهل اصل اختراع)
۳ سطوح پنجگانه حل مساله و نوآوری :
۳ -۱ راه حلهای مشخص .
۳ -۲ بهبودهای کوچک .
۳ -۳ بهبودهای بزرگ .
۳ -۴ مفاهیم جدید .
۳ -۵ کشف های بنیادی .
۴ تحلیل ماده میدان (تحلیل Vepol) :
با استفاده از این تحلیل مسائل به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
۴ -۱ مسائل آشنا (مانوس) ، تحت عنوان مسائل استاندارد .
۴ -۲ مسائل ناآشنا (نامانوس) ، تحت عنوان مسائل غیر استاندارد .
۵ قوانین هشتگانه تحول و تکامل نظامهای فنی (قوانین پیشرفت فناوری) .
۶ هفتادوشش راه حل ابداعانه استاندارد :
مسائل استاندارد شناخته شده با تحلیل Vepol می توانند با استفاده از این هفتادوشش راه حل ابداعانه استاندارد ، حل شوند .
۷ ماتریس تناقض ها :
در نظریه TRIZ از مساله ابداعی تحت عنوان تناقض تعبیر می شود که معنای آن دو موقعیت متضاد یا دو کیفیت متعارض است ؛ یعنی افزایش سطح کیفیت یکی موجب کاهش سطح کیفیت دیگری می شود و حل ابداعانه مساله ، کشف راه حل این تناقض می باشد .
۸ چهل اصل برای اختراع و نوآوری .
۹ مجموعه ای از تاثیرات علمی اساسی :
شامل تاثیرات فیزیکی ، شیمیایی ، هندسی و زیست شناختی .
۱۰ روش ARIZ (الگوریتم حل ابداعانه مساله) :
ARIZ یک دستورالعمل نظام یافته برای شناسایی راه حل مسائل غیراستاندارد با استفاده از قابلیتهای فنون و روشهای خلاقیت می باشد .
با استفاده از دانش TRIZ می توان به نتایج و دستاوردهای متعددی یافت که در ذیل به شماری از آنها اشاره می نماییم :
۱ دستیابی به نوعی نگرش جامع علمی به ابداعات و اختراعات .
۲ شکل گیری جنبه های بسیار مهمی از علم خلاقیت شناسی .
۳ دستیابی به نوعی جهان بینی خلاق .
۴ کشف انواعی از راه حلها برای مسائل ابداعی یعنی مسائلی که با روشهای معمولی و متداول ، راه حل آنها به دست نمی آید .
۵ دستیابی به بهترین و موثرترین راه حلها برای انواع مسائل علمی ، فنی ، انسانی و اجتماعی .
۶ پیش بینی روند ابداعات و اختراعات در آینده . (خلاقیت شناسی آینده شناختی)
۷ ارائه آموزشهای نوین مبتنی بر TRIZ در مدارس و دانشگاه ها . (خلاقیت شناسی پرورشی مبتنی بر TRIZ)
۸ تسهیل و تسریع روند رشد و توسعه علوم و فناوری .