کاربرد چرخه دمینگ ( PDCA) در آنالیز خرابیها
( جایگاه 5W , 1H در چرخه PDCA)
مراحل انجام کار |
5W ,1H |
PDCA |
انتخاب خرابی (تعریف مساله ) |
What |
PLAN |
بررسی وضعیت فعلی | ||
آنالیز علل بروز خرابی ( آنالیز PM- آنالیز Why-Why- ... ) |
Why | |
برنامه ریزی جهت رفع خرابی ( تهیه برنامه اولیه )
|
Who | |
When | ||
Where | ||
How | ||
اجرای برنامه ها و ثبت گزارش |
- |
DO |
ارزیابی نتایج |
- |
CHECK |
استاندارد سازی برنامه |
- |
ACTION |
- Acoustic ٍEmission:
- بازرسی حین سرویس مخازن تحت فشار وذخیره
- نشت یابی شیرها حین سرویس
- نشت یابی مخازن LNG کشتی ها (سازه های حین سرویس و نو )
- LRUT یا Guided Wave
- بازرسی خطوط لوله زیرزمینی و رو زمینی
- بازرسی سیستم لوله کشی صنعتی پالایشگاهی ,پتروشیمی ونیروگاه
- بازرسی رایزر و سیستم لوله کشی فراساحلی
- TOFD
- بازرسی حین سرویس وساخت جوش مخازن تحت فشار ,ذخیره وخطوط لوله
- Phased Array Ultrasonic Test
- بازرسی حین سرویس و ساخت جوش مخازن تحت فشار , ذخیره وخطوط لوله
- بازرسی جوش با هندسه پیچیده مانند جوش نازل ها
- بازرسی خوردگی Flange Face
- اسکن خوردگی سریع صفر درجه کفشک زاویه ای
- C-scan corrosion mapping
- بررسی وضعیت خوردگی مخازن تحت فشار ,دیواره وکف مخازن ذخیره , خطوط لوله انتقال رو زمینی وسیستم لوله کشی صنعتی
- RTJ) Flange Special Ultrasonic)
- بازرسی فلنچ حین سرویس جهت پیدا کردن ترک در فلنچ های فولاد زنگ نزن بدون باز کردن پیچ ها
- Fast Corrosion Screen
- بررسی وضعیت خوردگی لوله و ورق ها در نواحی غیر قابل دسترسی مانند Clamps , Saddles , Pipe support
- Remote Ultrasonic Inspection
- بررسی وضعیت خوردگی مخازن تحت فشار ,دیواره , کف و سقف مخازن ذخیره وسیستم های لوله کشی
- Pulsed eddy current
- بررسی وضعیت خوردگی و عیب یابی در سطوح دارای عایق ( مخازن ذخیره ، ظروف تحت فشار و سیستم لوله کشی صنعتی ، لوله های حفاری و رایزر فرا ساحلی)
- Tube Inspection ET, RFT, NFT, MFL, IRIS
- بررسی تیوب های مبدل های حرارتی ، بویلر ها ، کولر های هوایی و سیستم های تبرید از نظر خوردگی، ترک و...
- SLOFEC ) Saturated Low Frequency Eddy Current)
- بازرسی کف مخازن ذخیره
- ACFM
- بررسی وضعیت خوردگی و عیب یابی در سطوح دارای عایق ( مخازن ذخیره ، ظروف تحت فشار و سیستم لوله کشی صنعتی ، لوله های حفاری و رایزر فرا ساحلی)
- MFL- Magnetic Flux Leakage
- بازرسی کف مخازن ذخیره
- Digital Radiography
- پیدا کردن محل , اندازه وکنترل خوردگی روی سیستم لوله کشی پالایشگاهی و پتروشیمی و نیروگاه
- Computed Radiography
- انجام خدمات پرتو نگاری صنعتی تجهیزات فلزی و پلاستیکی ، سیستم لوله کشی عایق شده در حین سرویس تا دمای 250 درجه سانتیگراد و تا قطر 22 اینچ در موارد خاص
- Leak Testing
- نشت یابی تجهیزات صنعتی(خطوط لوله ,مبدل های حرارتی ,ظروف تحت فشار )در حین راه اندازی و بهره برداری
شرکت با تکیه بر تجارب مدیران و کارشناسان متخصص و با بهره گیری از تجهیزات تست و بازرسی جوش و تستهای غیر مخرب آماده ارائه ی خدمات به شرح ذیل می باشد:
بازرسی چشمی (VT)
بازرسی چشمی ابتدائی ترین و رایج ترین روش بازرسی غیر مخرب می باشد و در
بیشتر اوقات، اولین مرحله از بازرسی یک قطعه است، به طوری که در بسیاری از
برنامه های تدوین شده توسط سازنده جهت کنترل کیفیت محصول از آزمون چشمی به
عنوان اولین تست و در بعضی از موارد به عنوان تنها روش بازرسی استفاده می
شود. اگر آزمون چشمی به طور مناسب اعمال شود، ابزار ارزشمندی می تواند واقع
گردد. به علاوه یافتن محل عیوب سطحی، بازرسی چشمی می تواند به عنوان تکنیک
فوق العاده کنترل پروسه برای کمک در شناسایی مسائل و مشکلات مابعد ساخت به
کار گرفته شود.
بازرسی چشمی منحصر به سطوح خارجی نمی شود. با استفاده از ابزارهای چشمی می توان بازرسی سطوح داخلی نظیر لوله ها، حفره ها، کانال ها و قسمت های غیر قابل دسترس را انجام داد.
بازرسی به روش التراسونیک (UT)
در این روش (بازرسی فرا صوتی) از امواج فرا صوتی برای آشکار سازی عیوب و تعیین محل آنها استفاده می شود. حوزه ی شنوایی انسان محدود به امواج صوتی با فرکانس ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز است و امواجی که دارای فرکانس بالاتر از این میزان باشند را امواج فراصوتی می نامند. فرکانسهایی که معمولا در بازرسی فراصوتی مورد استفاده قرار می گیرند در محدوده MHZ ۰,۵ - ۲۵ قرار دارند. امواج فرا صوتی خصوصیاتی مانند نور مرئی دارند و می توانند باز تابیده، متمرکز و شکسته شوند. این امواج هنگام عبور از سطح مشترک بین دو محیط باز تابیده می شوند. واین ویژگی اساس بازرسی فراصوتی است. به طوری که در صورت وجود هر گونه نا پیوستگی در قطعه، بخشی از امواج فرا صوتی باز تابیده شده و با بررسی امواج بازتابیده شده می توان به وجود و محل نا پیوستگی هایی پی برد.
تفسیر فیلم (RTI)
پرتو نگاری یکی از کاربردی ترین روشهای بازرسی می باشد. در این روش از پرتو
های X و گاما برای شناسایی عیوب درون قطعه استفاده می شود. اساس این روش
تفسیر ضریب جذب و تفسیر در میزان اشعه عبوری از قسمتهای سالم و معیوب قطعه
است. وجود هر گونه عیب که دارای چگالی متفاوتی با قطعه باشد باعث کاهش یا
افزایش میزان اشعه عبوری از قطعه می شود. با استفاده از فیلم پرتو نگاری
این پرتو ها ثبت شده و پس از ظهور فیلم می توان به تفسیر عیوب پرداخت.
تفسیر فیلم ها بایستی توسط مفسر با تجربه و با دانش فنی کامل انجام گیرد.
بازرسی به روش ذرات مغناطیسی (MT)
از روش بازرسی با ذرات مغناطیسی برای بررسی نقصهای سطحی و برخی نقصهای زیر
سطحی در مواد فرومغناطیس استفاده می شود. عیوب و نقصهایی نظیر ترک ها، ذرات
سرباره محبوس شده و یا خلل و فرجهای موجود در قطعه باعث ایجاد نا پیوستگی
مغناطیسی شده و در صورت القای یک میدان مغناطیسی به قطعه، این نا پیوستگی ها
موجب تشکیل قطبهای مغناطیسی یا اعوجاج میدان در آن ناحیه شده و اصطلاحا یک
میدان نشتی در بالای سطح قطعه تشکیل می شود.
جناب آقای دکتر کوکبی از قدیمی ترین اساتید دانشگاه ایران در زمینه علوم و فناوری های جوشکاری می باشند. ایشان نزدیک به نیم قرن فعالیت علمی، پژوهشی و اجرایی در زمینه های گوناگون جوشکاری داشته که حاصل مکتوب آن تدوین صدها طرح پژوهشی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، تالیف چندین جلد کتاب تخصصی از جمله کتاب معروف "تکنولوژی جوشکاری" و نیز مشارکت در تالیف مقالات فراوان می باشد که برخی از آنها مفتخر به دریافت جوایز معتبر ملی و بین المللی شده اند.
سال ها تجربه فعالیت در دانشگاه حتی در دوران انقلاب فرهنگی و همکاری با صنعت حتی در دوران جنگ تحمیلی، هر شخص کنجکاوی را علاقمند می سازد تا ایشان را که به حق یکی از مفاخر علمی و چهره های ماندگار دانشگاه و صنعت این مرز و بوم هستند، را بهتر بشناسد. بنابراین پس از انجام هماهنگی های مربوطه، سال نو را از محضر ایشان آغاز نمودیم تا از زبان شان بشنویم آنچه در این نیم قرن بر این رشته راهبردی گذشته است.
با ورود به دفتر ایشان آنچه بیش از همه جلب توجه می کند ابتدا تندیس ها و جوایز متعددی است که به دلیل سال ها فعالیت علمی و اجرایی، از طرف سازمان های گوناگون ملی و بین المللی به ایشان اهدا شده و سپس آثار هنری است، که زینت بخش دیوارهای اتاق هستند. برخی از آنها آثار نقاشی و خطاطی استاد بوده و بعضی دیگر را دانشجویان شان خلق نموده اند. اما به نظر می رسد که اثری بیش از سایر آثار مورد نظر ایشان است، تابلویی که شعر مورد علاقه استاد را با دست خطی زیبا در خود جای داده است:
بعد از وفات تربت ما بر زمین مجوی در سینه های مردم عارف مزار ماست (حافظ)
که البته باید به موارد فوق انبوه کتب که اغلب آنها یا توسط ایشان و یا دانشجویان شان تالیف یا ترجمه شده و نیز پایان نامه هایی که مطابق روال مرسوم نسخه ای از آنها نزد استادان راهنما باقی می ماند، را افزود.
این گفت و شنود برای اینجانب که خود از دانشجویان قدیمی جناب آقای دکتر کوکبی هستم، بسیار آموزنده بود. آنطور که گاه تصور می کردم زمان به عقب بازگشته و دوباره در محضر ایشان، سرکلاس درس حضور دارم. امیدوارم که شما کاربر گرامی نیز از مطالعه این خاطرات لذت برده و از آن بیاموزید.
دکتر امیر حسین کوکبی در دفتر کارشان در دانشکده مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف
ابتدا از شما و پایگاه ولدیکا که تلاش دارید تا سوابق اینجانب و دیگر بزرگواران فعال در این عرصه را گردآوری و منتشر نمایید، سپاسگزاری می کنم. وجود چنین محبت هایی موجب سنگینی بیشتر بار مسئولیت و وظیفه می شود.
این حقیر امیر حسین کوکبی، متولد 26 اردیبهشت ماه 1326 هستم. اصالت اینجانب به شهر یزد باز می گردد. اما به دلیل شغل پدر، تولدم در شهر بمبئی از کشور هندوستان صورت گرفته و تا سن 5 سالگی که همراه با خانواده ام به شهر یزد بازگشتیم، در آن شهر زندگی می کردم.
تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دبیرستان را در شهر یزد و در خانواده ای از لحاظ مالی، متوسط سپری کردم. پدرم که در بمبئی به شغل آزاد اشتغال داشت، متاسفانه در انتقال دارایی اش به ایران دچار مشکلاتی شد. در آن زمان بانک و دیگر موسسات نقل و انتقال مالی بین المللی به شکل امروزی وجود نداشت و اغلب اینکار توسط برخی تجار و بازرگانان صورت می گرفت. به هر روی، این مشکلات موجب شد تا در وضعیت کسب و کار خانوادگی مان افتی چشمگیر روی دهد.
از افتخارات من آن است که همیشه روی پای خود ایستاده ام، حتی آن زمان که مشغول تحصیل در دبیرستان بودم، تابستان ها به کار اشتغال داشتم. درسم خوب بود، شاگرد اول نبودم اما اغلب در رده های دوم و سوم قرار می گرفتم. همزمان به فعالیت های ورزشی مانند پرتاب وزنه، والیبال و ورزش باستانی و نیز کارهای هنری مانند خطاطی و نقاشی که البته بدون هیچ کلاسی و تنها از روی علاقمندی صورت می گرفت، اشتغال داشتم.
دوران تحصیلات پیش از دانشگاه به این ترتیب سپری شد و من خود را برای آزمون ورود به دانشگاه آماده کردم. در آن زمان به خصوص در شهرستان ها افسران زندگی بهتری به نسبت سایر اقشار جامعه، حتی در مقایسه با وکلا و پزشکان داشتند. بنابراین طبیعی بود که بسیاری از خانواده ها هنگام انتخاب رشته و شغل آینده فرزندانشان، ورود به دانشکده افسری را پیشنهاد می کردند. خانواده من و به ویژه پدرم نیز بر این امر اصرار داشتند، به خصوص آنکه به دلیل برخی از ویژگی های اخلاقی از جمله نظم و تعهدپذیری و نیز سال ها فعالیت ورزشی از پتانسیل های خوبی برای کار در این زمینه برخوردار بودم.
پس برای ورود به دانشکده افسری اقدام نمودم، در آن زمان ورود به دانشکده افسری از ضوابط سختی برخوردار بود و به تاییدیه هایی نیاز داشت که تامین آنها برای تمامی اقشار جامعه امکان پذیر نبود. من نیز پس از اطلاع از ضوابط به یزد برگشتم تا آنها را تهیه نمایم، اما فراهم کردن این مدارک اندکی به درازا کشید و من چند ساعت پس از پایان مهلت ثبت نام در دانشکده افسری به تهران رسیدم. نظام دانشکده افسری در کنار غریب بودن من در تهران باعث شد تا نتوانم امکان یا ارفاقی جهت ثبت نام بیابم و به این ترتیب از ورود به دانشکده افسری بازماندم.
این اتفاق در آن زمان تاثیر بدی در روحیه من گذاشت، هرچند اکنون که به آن زمان و اتفاقات سال های پس از آن می اندیشم، بسیار شاکرم که چنین اتفاقی افتاد و مانع ورود من به دانشکده افسری گردید، اما آن موقع اینطور فکر نمی کردم.
این اتفاق را به عنوان تجربه شخصی بارها برای برخی از دانشجویانی که به منظور اخذ مشورت به نزد من می آیند، تعریف می کنم، که اگر موضوعی رخ داده که برای تان بسیار ناخوشایند است، مطمئن باشید که خیری در آن هست و بذرهایی از موفقیتی بزرگتر را در خود دارد. ما اغلب می توانیم حداکثر یک تا دو سال آینده را پیش بینی نماییم، اما زندگی جریانی است بر بستر زمان که سال ها ادامه خواهد یافت و گاه مدت ها طول می کشد تا نتایج رویدادها آشکار شوند. پس صبور و امیدوار به آینده باشید.
به هر روی از آنجایی که یک سال برای رفتن به سربازی فرصت داشتم، تصمیم گرفتم تا ضمن اشتغال، مطالعه خود را ادامه داده و برای آزمون سال بعد از آن آماده شوم. آن سال به کار و مطالعه و انبوهی از سختی ها سپری شد.
سال بعد با تاسیس دانشگاه صنعتی شریف همزمان بود و من که از چهل روز پیش از آن به جهت مطالعه در تهران مستقر بودم، در آزمون مربوط به این دانشگاه شرکت نموده و خوشبختانه پذیرفته شدم. به یاد دارم اولین روز ثبت نام زودتر از همه به دانشگاه مراجعه نمودم تا مبادا اتفاق سال قبل دوباره رخ دهد، در همان حال که منتظر ایستاده بودم، ریاست وقت دانشگاه، مرحوم دکتر مجتهدی، که از مراجعه زود هنگام من به دانشگاه تعجب کرده بود، علت را جویا شدند و من نیز دلیل حضور بسیار زود هنگام خود را برای ایشان بیان نمودم و این اولین آشنایی من با ایشان بود.
به این ترتیب من اولین نفری بودم که دانشگاه صنعتی شریف ثبت نام کردم که این موضوع همواره باعث افتخارم است. ابتدا رشته مهندسی مکانیک را انتخاب نمودم. در آن زمان هر یک از دانشکده های دانشگاه صنعتی شریف با یکی از دانشگاه های مطرح جهان مراوده استاد و دانشجو داشت. گروه مهندسی مکانیک نیز با امپریال کالج لندن همکاری می نمود و لذا بسیاری از مدرسان و مواد آموزشی به زبان انگلیسی ارائه می شدند. به دلیل مشکل زبان انگلیسی که تدریس آن در شهرستان های آن روزگار چندان جدی گرفته نشده و با کیفیتی مناسب حضور در کلاسی با مدرس انگلیسی تدریس نمی شد، تصمیم گرفتم تا رشته مهندسی متالورژی را انتخاب نمایم زیرا که در آن زمان گروه مهندسی متالورژی با دانشگاه آخن آلمان همکاری داشت و به دلیل عدم آشنایی اغلب دانشجویان با زبان آلمانی، تسهیلاتی در این زمینه ارائه می گردید.
بنابراین حقیقت آن است که آن زمان شناخت کاملی از رشته مهندسی متالورژی نداشتم، اما می دانستم که فارغ التحصیلان این رشته می بایست انبوهی از صنایع مرتبط از جمله ذوب آهن اصفهان، مس سرچشمه و آلومینیم اراک را پشتیبانی نمایند. جدید بودن این رشته و یکسان بودن سطح تمامی دانشجویان در زبان آلمانی مزیتی برای انتخاب این رشته بود. اما این انتقاد جدی وجود دارد که هنوز کسانی به رشته های مهندسی وارد می شوند که کوچکترین اطلاعی راجع به آن نداشته و یا فعالیتی در آن زمینه انجام نداده اند و این امر می تواند موجب کاهش انگیزه و کیفیت یادگیری آنها گردد که از این منظر بسیار مضر است. این مطلب را از این جهت عرض می کنم که در طول سالیان فعالیتم در دانشگاه، با این گروه از دانشجویان نیز برخورد داشته ام و شاید تعجب کنید اگر بگویم که تعداد آنها حتی در دانشگاهی مانند صنعتی شریف هم کم نیست.
به عنوان پیشنهاد شاید مناسب باشد اگر پیش از ورود به دانشگاه درس یا واحدی اضافه شود که هدف آن آشنا نمودن دانش آموزان با رشته های مختلف دانشگاهی از طریق حضور افراد متخصص در کلاس درس، ارائه توضیحات و نمایش فیلم و حتی انجام برخی بازدیدهای مرتبط باشد. البته خوشبختانه این امر در تعداد معدودی از دبیرستان ها در قالب سمینارهایی 2 ساعته آشنایی با رشته های دانشگاهی انجام می شود.
با گذشت زمان شناخت و علاقمندی بیشتری نسبت به رشته مهندسی متالورژی پیدا کردم که تا به امروز نیز ادامه دارد. هرچند در ایران رشته هایی مانند مهندسی عمران و معماری علاقمندان بیشتری دارد، اما به نظر من رشته مهندسی متالورژی و گرایش جوشکاری به عنوان یکی از شاخه های این رشته مادر، از بهترین و زیباترین رشته های مهندسی است.
همانطوری که گفتم، همواره تمایل داشتم تا روی پای خود بایستم، چه در زمان دانش آموزی که تابستان ها کار می کردم و چه در زمان دانشجویی که با تدریس خصوصی و آموزش در مدارس روزانه و شبانه کسب درآمد می نمودم. همیشه علاقمند به تدریس بودم، به یاد دارم که در دبیرستان، هرگاه یکی از معلمان دیرتر به مدرسه می آمدند، به درخواست ناظم در آن کلاس به تدریس دروس مختلف مشغول می شدم. به این دلیل پس از فارغ التحصیلی در سال 1349، در حالی که امکان ورود به صنایعی همچون ذوب آهن اصفهان را داشتم که در آن زمان به تازگی راه اندازی شده بود، ترجیح دادم که به عنوان دستیار آموزشی در دانشگاه صنعتی شریف مشغول به کار شوم و این آغاز همکاری من با این دانشگاه است که تا به امروز نیز ادامه یافته و جالب است بدانید از هم دوره ای هایم که اولین گروه از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف بودند و جذب این دانشگاه شده اند، در حال حاضر تنها 5 نفر باقی مانده اند که با عنوان "تاریخ زنده دانشگاه" از ایشان یاد می شود.
از جمله انگیزه های من برای استخدام و تدریس در دانشگاه، امکان ادامه تحصیل و طی مدارج علمی بود. در آن زمان به دستیاران آموزشی با حداقل 4 سال سابقه تدریس، بورسیه ای جهت ادامه تحصیل در خارج از کشور اعطا می گردید. لذا من نیز پس از 6 سال موفق به اخذ بورسیه وزارت علوم شدم و به همراه خانواده ام به کشور اسکاتلند و دانشگاه استراتکلاید (Strathclyde) رفتیم.
انتخاب دانشگاه استراتکلاید به دو علت صورت گرفت، نخست اینکه پیش از من شخصی به نام دکتر چندل از هندوستان جهت تدریس برخی از دروس جوشکاری به ایران می آمدند، به این دلیل دانشگاه صنعتی شریف به مدرسی ایرانی جهت ارائه دروس مربوط به جوشکاری نیاز داشت. لذا بنده موظف شدم تا در این رشته ادامه تحصیل دهم. همچنین واقع شدن یکی از بزرگترین سایت های کشتی سازی اروپا در نزدیکی دانشگاه استراتکلاید موجب شده بود تا گروه مهندسی فراساحل و کشتی سازی این دانشگاه از دانش، تجربه و شهرت خاصی در اروپا برخوردار باشد.
در دانشگاه استراتکلاید مانند تمامی دانشگاه ها، روال کار بر آن بود که اشخاص ابتدا در دوره کارشناسی ارشد و سپس در دوره دکترا شرکت نمایند. من نیز مطابق روال مرسوم وارد دوره کارشناسی ارشد جوشکاری شدم. اما با گذشت چند ماه، استاد راهنما پیشنهاد دادند که با توجه به سابقه شش ساله فعالیت هایم در دانشگاه صنعتی شریف و به جهت پرهیز از اتلاف وقت، مستقیم به دوره دکترا بروم که البته بسیار به ندرت اتفاق می افتد. پس از مشورت و کسب موافقت از دانشگاه اینکار انجام شد و بنابراین من این افتخار را دارم که از جمله معدود کسانی هستم که بدون طی نمودن دوره رسمی کارشناسی ارشد، به طور مستقیم وارد دوره دکترا شده و موفق شدم که این دوره را طی 36 ماه به اتمام رسانده و دو مقاله موفق، یکی در کنفرانس انجمن جوشکاری امریکا (AWS) در دیترویت که جایزه مقاله سال را از آن خود کرد و دیگری در کنفرانس لندن ارائه نمایم.
هنگام رخداد انقلاب اسلامی در سال 1357 من ایران نبودم. رفتن من مقارن با نخست وزیری دکتر جمشید آموزگار و بازگشت من نیز مقارن با اتمام دوره نخست وزیری و استعفای مرحوم مهندس مهدی بازرگان بود. بنابراین در دوران پیروزی انقلاب اسلامی من مشغول تحصیل در دوره دکترا بودم. هرچند مانند دیگر ایرانیان خارج از کشور، اخبار انقلاب را پی گیری می کردم. زمانی که دوره دکترا را با شرایطی که شرح آن رفت به پایان رساندم، هنوز یک سال دیگر از زمان بورسیه تحصیلی من باقی مانده بود و به راحتی می توانستم این مدت را نیز در دانشگاه و به انجام پژوهش های علمی و تحقیقات صنعتی بگذرانم، حتی پیشنهادی وجود داشت جهت جذب در دانشگاه استراتکلاید، به منظور تدریس دروس و انجام پروژه در زمینه جوشکاری زیر آب (Underwater Welding) که در آن زمان روز به روز بیشتر رواج می یافت، اما تفکر من این بود که با عنایت به رخداد انقلاب اسلامی و رفتن مستشاران خارجی از ایران، کشورم بیشتر از هر زمان دیگر به امثال من نیاز دارد و این بود که در اولین فرصت به ایران بازگشتم و حتی منتظر اتمام سال تحصیلی پسرانم در اسکاتلند نشدم. یادم هست که در هواپیمایی که ما را به تهران می آورد، تعداد خدمه هواپیما بیش از تعداد مسافران بود که به نوعی شرایط آن روزگار را بیان می کند.
پس از بازگشت به تدریس درس "اتصال فلزات" مشغول شدم که پیش از من توسط آقای دکتر چندل تدریس می شد. اما پس از چندی انقلاب فرهنگی رخداد که منجر به تعطیلی دانشگاه ها شد. از هنگام تحصیل در دانشگاه استراتکلاید، در حال جمع آوری مطالب به منظور انتشار کتابی در زمینه جوشکاری بودم. تعطیلی دانشگاه ها فراغتی برای اینکار فراهم آورد. هرچند در این وقفه با یکی دو شرکت، جهاد دانشگاهی و نشر کتاب همکاری داشتم، اما بخشی از وقتم نیز بطور مستمر صرف نوشتن کتاب می شد.
کتاب اول "راهنمای جوشکاری آلومینیم و چدن" و کتاب دوم "جوشکاری فولادها با الکترود دستی" و پس از آن با تلفیق این دو، کتاب "تکنولوژی جوشکاری" تدوین و به چاپ رسید. این کتاب در اوائل دهه 60 و توسط جامعه ریخته گران چاپ شد و بسیار خوشحالم که اکنون به چاپ های هشتم و شاید نهم رسیده است. چند سال پیش نیز به کمک تعدادی از دانشجویان دکترا، این کتاب را به چند جلد تفکیک نمودم که جلد نخست آن در رابطه با "فرایندهای جوشکاری"، جلد دوم با عنوان "متالورژی جوشکاری" و جلد سوم در خصوص مباحث "طراحی و بازرسی جوش" است.
از کتاب های دیگری که در این مدت منتشر نموده ام، کتاب "جوشکاری سرامیک به فلز" است که با همکاری انتشارات دانشگاه صنعتی شریف به طبع رسید و نیز تدوین "فرهنگ واژه های جوشکاری" است که با همکاری تعدادی از صاحب نظران انجام شد و اکنون نیز کتابی تحت عنوان "اتصالات نامتجانس" در دست طبع دارم که به بیان روش های مختلف اتصال مواد غیرهمجنس از قبیل اتصال فلز به سرامیک، اتصال فلز به پلیمر و ... می پردازد.
بله، به یاد دارم هنگامی که مشغول نوشتن کتاب "تکنولوژی جوشکاری" بودم، برخی از اشخاص و حتی بعضی از همکاران این سوال را می پرسیدند. اما من همیشه معتقد بودم که کتاب وسیله ای است که به کمک آن خواننده محترم متوجه می شود چقدر مطالب دیگری وجود دارد که او می بایست فراگیرد. پس چنانچه نیاز داشته باشد، مراجعه خواهد کرد تا اطلاعات بیشتری به دست آورده و بیشتر بداند.
اما این انتقاد به برخی از اساتید محترم وارد است که با وجود دانش وسیع در حوزه ای تخصصی و پرکاربرد، هنوز به نوشتن کتاب اقدام نکرده اند. سوال این است که چرا نباید این دانش وسیع به صورت مکتوب به نسل های بعدی منتقل گردد. هر شخصی و در نگاه کلی تر هر فرهنگی دارای میراث های مختلفی است. به باور من "میراث مکتوب" یکی از مهم ترین آنها است که نشان می دهد مردمان این عصر در زمینه های گوناگون چگونه می اندیشیدند و چه دستآوردهایی داشتند. البته که ممکن است طی این فرایند مشکلاتی نیز بروز نماید، از جمله یافتن اشتباه در کتاب نگاشته شده و یا تکثیر غیرقانونی که متاسفانه در جامعه ما به فراوانی مشاهده می شود و نیازمند توجه ویژه تصمیم گیران و قانون گذاران جهت صیانت هر چه بیشتر از حقوق مالکیت معنوی مولفان و مترجمان است، اما جنبه های مثبت داستان چنان چشمگیر و قابل ملاحظه است که موجب می گردد جنبه های منفی آن چندان آزاردهنده نباشند. بسیار برایم پیش آمده زمانی که جهت مشاوره یا تدریس به شرکتی مراجعه نموده ام، برخی اشخاص شاغل در آن شرکت مرا می شناختند و این شناخت نه از ملاقات حضوری و نه از تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف، بلکه از طریق کتاب های من ایجاد شده بود که برای من بسیار ارزشمند است.
البته صنعت چاپ ایران این روزها با مشکلات فراوانی دست به گریبان است که از جمله تجاری شدن مفرط آن می باشد. بسیار پیش می آید که چاپ کتابی تخصصی که مورد نیاز فراوان تعداد اندکی از متخصصان است، به دلیل نداشتن مخاطب کافی مدت ها به تاخیر افتاده و در نهایت به چاپ نمی رسد. این امر تا بدان جا پیشرفت نموده که در پرسشنامه همراه کتبی که جهت داوری برای اینجانب ارسال می گردد، این سوال افزوده شده که "به نظرتان این کتاب چه تعداد مخاطب دارد؟" شاید در رابطه با ناشران خصوصی این امر قابل پذیرش باشد، اما در رابطه با ناشران دولتی به خصوص آنان که وابسته به دانشگاه ها هستند، چندان قابل توجیه نیست. هرچند که این روزها نشر دیجیتال تا حدی از شدت این مشکل کاسته است، اما این گلایه همچنان پابرجاست. زیرا به باور من بخشی از فلسفه وجودی ناشران دولتی، چاپ کتاب هایی است که ناشران خصوصی تمایلی به چاپ و نشر آن ندارند اما وجود آنها برای جامعه لازم است.
به شخصه این مشکل را برای کتاب جدیدم با عنوان "اتصالات نامتجانس" دارم. علی رغم کاهش تعداد صفحات کتاب به درخواست ناشر، تاخیر بیش از حد در چاپ کتاب مذکور به قدیمی شدن برخی از اطلاعات مندرج در کتاب منجر شده است که در حال تلاش برای اصلاح و بروزرسانی آنها هستیم.
از دیگر مشغله های اینجانب در دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، پایه ریزی دوره کارشناسی ارشد جوشکاری و شرکت در کارگروه های مربوطه جهت تعیین دروس اصلی، اجباری و اختیاری بود. در آن زمان بسیاری از صاحب نظران و حتی همکاران اینجانب شناخت درستی از رشته جوشکاری و اهمیت آن نداشته و کاربرد آن را بسیار محدود پنداشته و بر این اعتقاد بودند که می بایست این رشته را در مراکز فنی و حرفه ای تقویت نمود. لذا چندان موافق راه اندازی دوره کارشناسی ارشد رشته جوشکاری نبودند. دوم اینکه در آن زمان حتی در سطح اروپا نیز تعداد دانشکده هایی که رشته جوشکاری را به صورت تخصصی در سطح کارشناسی ارشد و دکترا ارائه می نمودند، اندک بود. بنابراین از یک طرف می بایست اهمیت فزاینده این رشته راهبردی معرفی می شد و از سوی دیگر با الگوبرداری از کشورهای صاحب صنعت، تعداد دانشکده های مجاز به ارائه این دوره در سطح کارشناسی ارشد، محدود می گشت که با یاری خداوند و به کمک همکاران دلسوز هر دو کار با موفقیت به انجام رسید و این دوره ابتدا در دانشگاه صنعتی شریف و پس از آن در برخی دانشگاه های دیگر از جمله تهران، امیرکبیر و علم و صنعت راه اندازی شد.
در حال حاضر رشته جوشکاری یکی از محبوب ترین رشته های مهندسی و علم مواد بوده و بیشترین تقاضا را در میان گرایش های گوناگون این رشته در آزمون کارشناسی ارشد داراست و از افتخارات من این است که تا جایی که اطلاع دارم، تمامی فارغ التحصیلان رشته جوشکاری دانشگاه صنعتی شریف، یا به تدریس در دانشگاه و یا به فعالیت در بخش صنعت اشتغال دارند و البته تعدادی از آنها نیز به خارج مهاجرت نموده اند که باز تاجایی که مطلع هستم یا در رشته جوشکاری و یا در دیگر رشته های فنی مرتبط با جوشکاری مشغول به کار یا تحصیل می باشند. برخی از این دانشجویان پس از اتمام تحصیل در مقطع دکترا، جذب دانشکده مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف و سایر دانشگاه ها شده و همکاران من شده اند که با عنایت به نزدیک بودن موعد بازنشستگی ام، در طول این مدت به تدریج دروس مختلف را به ایشان واگذار نموده ام. بنابراین اکنون دیگر خیالم راحت است که از درختی که روزگاری بنیان آن را به اتفاق همکاران دیگر گذاشته ایم، در آینده و با وجود چنین متخصصانی، به خوبی مراقبت خواهد شد و از آسیب دوران محفوظ خواهد ماند.
به عنوان یک گزارش آماری، گروه جوشکاری دانشکده مهندسی و علم مواد مفتخر است که تا کنون 16 فارغ التحصیل در مقطع دکترای تخصصی جوشکاری داشته که تعداد کمی از آنها خارج از کشور و اغلب ایشان در سمت های صنعتی و دانشگاهی مشغول خدمت به کشور عزیزمان هستند. همچنین به زودی 3 نفر دیگر که در حال حاضر مشغول کار بر روی پایان نامه خود می باشند، به این تعداد افزوده خواهند شد و کمی پس از آن نیز 3 نفر دیگر که اکنون (فروردین ماه 1397) در حال نوشتن پروپوزال می باشند، از جمله اولین فارغ التحصیل خانم در مقطع دکترای تخصصی جوشکاری این دانشکده، به این جمع خواهند پیوست.
درس های مختلفی را قبل و پس از مسافرت جهت اخذ مدرک دکترا ارائه می کردم که درس "متالورژی چدن ها" از آن جمله بود. در آن زمان اکثر مباحث مورد نیاز مربوط به چدن از جمله ریخته گری، عملیات حرارتی و جوشکاری را در قالب جزوه ای گردآوری و تدوین نموده بودم که مورد استقبال بسیاری از شرکت های دارای فرایند ریخته گری چدن قرار گرفت. درس دیگر "محاسبات متالورژیکی" و نیز درس "طراحی کوره های صنعتی" بود که مبحث اخیر، درسی بسیار کاربردی و از مباحثی مانند پدیده های انتقال، مشخصات اجزای کوره های صنعتی، سامانه های کنترل اتمسفر کوره، مشخصات و نحوه انتخاب مشعل و بازیابی حرارت تشکیل شده بود که حتی مورد توجه و استقبال دانشجویان مهندسی مکانیک نیز قرار گرفت. متاسفانه این درس با همه محاسنی که داشت، پس از مدتی به زیرمجموعه دروس اختیاری منتقل شد و کم کم ارائه آن کاهش یافت که به نظر من جای آن بسیار خالی است. "ایمنی و بهداشت در صنعت متالورژی" از دیگر دروسی است که تدریس کرده ام و هدف آن اطلاع رسانی به مهندسان درباره خطرات فراوان این رشته و نحوه پرهیز از آنها می باشد. در زمینه جوشکاری نیز مباحث گوناگونی از جمله "تکنولوژی جوشکاری"، "اصول مهندس جوش"، "فرایندهای پیشرفته جوشکاری"، "طراحی و بازرسی جوش"، "متالورژی پیشرفته جوش"، "فرایند لحیم کاری"، "اتصالات نامتجانس" و دروس دیگر را ارائه نموده ام. تنوع موجود در دروس ارائه شده از افتخارات اینجانب است که محدود به دو یا سه درس یا تخصص نبوده بلکه سعی نمودم تا زمینه های گوناگون این رشته را پوشش دهم.
درو فوق را در دانشگاه صنعتی شریف و برخی دیگر از دانشگاه ها از جمله دانشگاه های تهران، امیرکبیر، علم و صنعت، تبریز، باهنر کرمان و همچنین علوم تحقیقات دانشگاه آزاد ارائه نموده ام.
یکی از این اساتید مرحوم "دکتر مجتهدی" است. به یاد دارم که ایشان در دانشگاه راه می افتادند و از دانشجویان در خصوص آخرین وعده غذایی، محل زندگی و مشکلات شان سوال می کردند و چناچه دانشجوی مشکل داری را می یافتند، مانند پدری دلسوز در رفع مشکلات ایشان می کوشید. این رفتار برای من بسیار آموزنده بود، چنانکه تا به امروز و با گذشت بیش از 50 سال از آن روزها، همچنان این قبیل کارهای ایشان را به یاد دارم. البته در آن زمان تعداد دانشجویان کم و سطح رفاه عمومی اجتماعی نیز متفاوت از روزگار کنونی بود، اما این احساس مسئولیت پدرانه ایشان نسبت به تمامی دانشجویان خلقی پسندیده و آموزنده بوده و هست.
استاد دیگری که حسن رفتارشان نه تنها بر من که بر بسیاری دیگر تاثیرگذار بوده، جناب آقای "دکتر دوامی" است که افتخار همکاری با ایشان را در دانشگاه و نیز جامعه ریخته گران داشته ام. یکی از خصوصیات بارز ایشان محبت بی منت است که در این روزگار شاید کمتر یافت شود و من نیز از آن بهره مند شده ام.
طی دوران جنگ تحمیلی این افتخار را داشته ام که پروژه های مختلفی را در بحبوحه جنگ، حسب درخواست ارگان های مختلف از جمله ارتش و سپاه انجام دهم. از جمله این پروژه ها مشارکت در بازسازی و تعمیرات نیروگاه ها و پالایشگاه های بمباران شده، بازسازی پره های برخی ناوچه ها، بازسازی میل لنگ برخی تانک ها، جوشکاری برخی زره پوش ها به منظور افزایش مقاومت در برابر نفوذ و تعداد زیادی پروژه دیگر است. اما به دلیل حال و هوای آن روزهای جامعه ایران و میل به انجام خدمات داوطلبانه، متاثر از ایثارگری های فراوانی که بسیاری از جوانان و بزرگسالان برای کشور انجام می دادند، متاسفانه سوابق مکتوبی مانند قرارداد یا ... از این فعالیت ها درخواست نکرده و در اختیار ندارم.
همچنین طی این سال ها همکاری گسترده ای با بخش های گوناگون صنعت داشته ام. از جمله شرکت ها و سازمان هایی که به عنوان مشاور یا عضو هیات مدیره با آنها همکاری نموده ام عبارتند از:
با برخی از این شرکت ها به شکل بلندمدت و با بعضی از آنها به صورت کوتاه مدت همکاری داشته ام. اما تعداد شرکت هایی که در حال حاضر با آنها همکاری دارم، کمتر شده اند. به جرات می توانم بگویم که بخش زیادی از تجارب اینجانب که حداکثر تلاشم را به منظور انتقال مناسب آنها به نسل بعد از طریق تدریس، کتب تالیفی و پروژه های دانشگاهی مبذول می کنم، حاصل همکاری نزدیک و طولانی مدت با بخش های گوناگون صنعتی است.
در اینجا تمایل دارم تا مطلبی را با صدای بلند بگویم و امیدوارم که گوش شنوایی پیدا کند:
" در حالی که صنعتی در رابطه با جوشکاری نیست که اینجانب را نشناسد، اما از میان بیش از 200 پروژه دانشگاهی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا که اینجانب کار کرده ام، شاید کمتر از 10 پروژه آن از صنعت تعریف شده باشد. این در حالی است که در همین حد نیز در میان همکاران و سایر اساتید محترم یکی از بالاترین نرخ های همکاری با صنعت جهت تعریف پروژه را دارم. این نرخ برای اساتید دانشگاه های خارج از کشور باورنکردنی است که این حجم پروژه بدون حمایت و وجود مشتری از بخش صنعت و به صرف علاقمندی و پشتکار به انجام رسیده باشد. "
جالب تر اینکه اغلب آن دسته از پروژه هایی که از صنعت تعریف شده اند، شرکت یا کارخانه مذکور تا به انتهای پروژه همراه نمی ماند و بخش قابل ملاحظه ای از مطالبات مربوطه نیز پرداخت نمی گردد که در اکثر موارد، این امر به دلیل رخداد تغییرات مدیریتی در آن شرکت یا کارخانه و عدم اعتقاد مدیریت جدید به این همکاری، صورت می گیرد. به عبارت دیگر یکی از نتایج معضل ناپایداری مدیریت، در بخش همکاری با دانشگاه نمود پیدا می کند. زیرا که پژوهش و نوآوری اغلب نیازمند زمان جهت اخذ نتایج قابل اطمینان است، کیمیایی که در سطوح مدیریتی ایران بسیار کمیاب است و موجب شده تا اغلب مدیران، به جای اصلاحات ریشه ای، به دنبال فعالیت های زودبازده باشند که از آسیب زایی بالایی برخوردار بوده و نتایج آن را می توانید در بسیاری از بخش ها ملاحظه نمایید.
معنی حرف فوق آن است که صرف نظر از تمامی برنامه ریزی های انجام شده که بر روی کاغذ بسیار جذاب است، دانشگاه راه خود و صنعت نیز به راه خود می رود و تعامل بسیار اندکی میان این دو وجود دارد که به نظر اینجانب، یکی از دلایل وجود این تعداد فارغ التحصیل بیکار است. زیرا تربیت نیروی انسانی در دانشگاه، بدون اطلاع اولیه از نیازهای بخش صنعت طی سال های آتی صورت می گیرد. برعکس آن نیز صادق است، یعنی پروژه های صنعتی به ناگهان و بدون برآورد نمودن تعداد و تخصص های نیروی انسانی مورد نیاز و امکان دسترسی به آنها برنامه ریزی و پیاده سازی می شود. چنین است که پروژه ای معظم مانند پارس جنوبی آغاز می گردد و سپس در می یابیم که جوشکار ماهر به میزان کافی وجود ندارد. پس از آن برنامه ریزی جهت تربیت نیروی انسانی مورد نیاز می نماییم که بسیار عالی است، اما این برنامه تا زمان صدارت مدیر مربوطه پایدار است و با رفتن ایشان از سمت مذکور، برنامه های مربوطه نیز متوقف شده و به مرور به دست فراموشی سپرده می شود.
به دلایل عدم تعریف طرح پژوهشی توسط بخش صنعت، می بایست طولانی و متداول شدن فرایند مونتاژکاری در اقتصاد ایران را نیز افزود. هنگامی که صنایع تنها به مونتاژ محصول خارجی اکتفا می نمایند، دیگر از اساس نیازی به طرح پژوهشی وجود نخواهد داشت. لازم به ذکر است که فرایند مونتاژکاری، مرحله ای مهم از توسعه صنعتی یک کشور به حساب می آید، اما باقی ماندن در این مرحله برای مدت طولانی و محدود شدن به آن می تواند آسیب زا باشد.
با یاد دارم که زمانی مهمان یکی از بزرگان نظام بودیم، پیرو درخواست ایشان جهت بیان نظرات، بنده پیشنهاد دادم که در صورت امکان مقرراتی تدوین شود تا به همراه گروه هایی که جهت مذاکره و خرید دانش فنی رهسپار کشورهای دیگر می شوند، یکی از اساتید دانشگاه با تخصص مرتبط و بدون مالکیت یا مدیریت شرکتی خصوصی فرستاده شود، تا شاید به این وسیله از هزینه کرد مناسب ثروت این مرز و بوم اطمینان بیشتری حاصل گردد. در پاسخ به ایشان که چرایی این امر را جویا شدند، بدون نام بردن از شخص یا شرکتی، عرض نمودم که متاسفانه شاهد بودم که در برخی از موارد، دانش فنی خریداری شده یا به شدت قدیمی و ناکارآمد و یا بی اندازه جدید، آزمایش نشده و غیرقابل اطمینان بوده است که هر دو مورد به معنی اتلاف منابع ملی است. وجود یک متخصص متعهد و آشنا به علوم و فناوری های روز، احتمال رخداد چنین اتفاقاتی را به صفر نمی رساند، اما می تواند به میزان قابل ملاحظه ای از آن بکاهد.
سال ها قبل جناب آقای دکتر محمدی خنامان که مورد توجه وزارتخانه صنایع سنگین بودند، به ملاقات من آمدند و پیشنهادی را مطرح نمودند جهت راه اندازی مرکزی تخصصی در حوزه جوشکاری به منظور شناسایی مشکلات صنعت و ارجاع آنها به دانشگاه ها جهت تحقیق و پژوهش در قالب پروژه های دانشگاهی، به عبارت دیگر تفکر کلی این بود که این مرکز نقش حلقه مفقوده ارتباط صنعت و دانشگاه را در زمینه تخصصی جوشکاری ایفا نماید که البته به نظر ایده بسیار جالبی می آمد و من نیز موافقت خود را جهت همکاری علمی اعلام نمودم. ایشان سپس اساسنامه این مرکز را آوردند و پس از انجام امور مقدماتی، به عنوان عضوی از هیات مدیره همکاری هایی را جهت شناسایی مشکلات صنایع گوناگون آغاز نمودیم. در این رابطه حتی بازدیدی از انستیتو جوشکاری پاتون (PWI) انجام شد و مذاکراتی جدی در خصوص چگونگی آغاز همکاری نزدیک با آن موسسه صورت گرفت. اما متاسفانه پس از چندی مرکز از هدفی که به منظور آن تاسیس شده بود یعنی پژوهش و شناخت مشکلات و نیازهای صنعت و برنامه ریزی جهت رفع آنها، منحرف شد و فعالیت های آن بر آموزش متمرکز گردید و پس از چندی نیز به بخش خصوصی واگذار شد.
هنگامی که تاریخچه مرکز پژوهش و مهندسی جوش ایران (IWREC) را مرور می کنم، به نظرم می رسد که چقدر مناسب تر بود اگر این موسسه در راستای همان اهداف اولیه و به عنوان حلقه ای جهت اتصال صنعت و دانشگاه عمل می نمود. این موسسه می توانست مرکزی باشد جهت تبادل ایده ها، شناسایی مشکلات جوشکاری بخش صنعت و برنامه ریزی رفع آنها و همچنین تجاری سازی برخی پروژه های تحقیقاتی که در دانشگاه ها انجام می شود و در صورت وجود پشتیبان و تامین کننده منابع مالی می تواند به محلی برای درآمدزایی، حتی در سطح ملی تبدیل گردد.
به نظر من در حال حاضر دانشجویان را می توان به چهار گروه اصلی تقسیم نمود، گروه اول دانشجویان سخت کوشی که درس می خوانند، به امید استخدام نیستند و طرح های پژوهشی را به قصد راه اندازی کسب و کارهای کوچک (Start Up) انتخاب نموده و انجام می دهند. گروه دوم دانشجویان درس خوانی هستند که در هر کدام از انتخاب هایشان اخذ پذیرش از دانشگاه های خارجی را در نظر گرفته و بر آن اساس اقدام می نمایند. این دو گروه اغلب از انگیزه بالایی جهت مطالعه و یادگیری برخوردارند. گروه سوم دانشجویانی که تلاش می کنند تا سریعتر فارغ التحصیل شده و در شرکت خصوصی یا سازمانی دولتی استخدام و مشغول به کار شوند و گروه چهارم نیز کسانی هستند که دغدغه ای از بابت اشتغال ندارند و به دلایلی از جمله اعتبار مدرک دانشگاه صنعتی شریف آمده اند. دو گروه اخیر متاسفانه اغلب از انگیزه بالایی جهت مطالعه و یادگیری دروس و انجام تحقیقات محوله برخوردار نمی باشند. البته این گروه بندی نظر شخصی و مبتنی بر سال ها تجربه اینجانب است، قطعی نبوده و البته همراه با استثناء می باشد.
به دلیل سمت هایی که در دانشگاه صنعتی شریف، دانشکده مهندسی متالورژی و گروه مهندسی جوشکاری داشته ام و نیز به عنوان یک مدرس دانشگاه بطور طبیعی با تعداد بسیار زیادی از دانشجویان برخورد داشته و دارم، اما طی سال های اخیر تغییر قابل ملاحظه ای در دیدگاه دانشجویان مشاهده می کنم. این روزها هنگامی که از دانشجویان می پرسم که چرا دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب کردید؟ پاسخ برخی از ایشان فارغ از رشته و دانشکده محل تحصیل یکسان است. اغلب آنها پاسخ می دهند که آمده ام اینجا تا راحت تر بتوانم برای اخذ پذیرش از دانشگاه های خارج از کشور اقدام نمایم. این تغییر نگرش خاص این دانشگاه نبوده و تا جایی که اطلاع دارم، در تمامی دانشگاه های معتبر ایران وجود دارد. سوال این است که چرا تدابیری منطقی جهت نگهداشت این جوانان که ثروت راستین این کشور هستند، اتخاذ نمی شود؟ لازم به ذکر است که فعالیت هایی در این زمینه توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان انجام شده که قابل تقدیر است اما فعالیت ها و اقدامات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
در خصوص نظام آموزشی برخی از نظرات را پیشتر ذکر کرده ام، یعنی لزوم زمینه سازی و ایجاد شناخت و آمادگی در دانش آموزان پیش از ورود به رشته های مهندسی و دیگر لزوم وجود برنامه ای جهت تربیت تعداد مشخصی از متخصصان به طور سالانه بر حسب نیازهای بخش صنعت. نکته دیگری که تمایل دارم به آن اشاره کنم، لزوم رعایت آیین نامه هایی است که در زمینه تدریس وجود داشته و حداقل الزامات مدرسان را مشخص می نماید. به این معنی که مدرسان دورس دوره های کارشناسی ارشد و دکترا می بایست از حداقل ویژگی هایی برخوردار باشند. رعایت این آیین نامه ها ضمانتی جهت کیفیت یادگیری فارغ التحصیلان است. مشابه این مورد در خصوص لزوم رعایت مقررات مربوط به راه اندازی دوره های آموزشی در سطوح کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در موسسات آموزشی است که با عنایت به سوابق برگزاری دوره های سطوح پایین تر و حضور استادان مورد نیاز صورت می گیرد. متاسفانه گاه ملاحظه می شود که چنین اتفاقی نمی افتد و پس از راه اندازی دوره کارشناسی، به سرعت تقاضای راه اندازی دوره کارشناسی ارشد شده و از مدرسانی که الزامات فوق را ندارند، برای تدریس استفاده می شود که بطور طبیعی افتی در کیفیت یادگیری دانشجویان ایجاد خواهد کرد که این امر در نگاهی کلی، از یک سو بخش صنعت را متضرر می سازد و از طرف دیگر باعث کاهش اعتبار دانشگاه و دانشکده مربوطه می شود.
همچنین لازم به ذکر می دانم که علی رغم تمامی تلاش های انجام شده که برخی از آنها ذکر شد، متاسفانه دانشگاه ها آن طور که شایسته است و در عرف بین المللی مرسوم می باشد، از اساتید حمایت نمی کنند. از جمله آنها می توان به عدم پشتیبانی از ایشان جهت حضور در کنفرانس های بین المللی به منظور ارائه مقالات، عدم حمایت کامل از تالیفات اساتید و حتی عدم پشتیبانی معنوی از اساتیدی که چهره هایی شناخته شده بوده و هر از گاه مفتخر به دریافت جایزه ای از سوی برخی از سازمان ها و نهاد ها می شوند، اشاره نمود.
اجازه دهید تا نمونه ای را تعریف کنم. چندی پیش در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما همایشی برگزار شد و از تعدادی اساتید که بنده نیز از جمله آنها بودم، تقدیر به عمل آمد. اما متاسفانه از مسئولان دانشگاه صنعتی شریف که سال ها است با افتخار مشغول تدریس در این دانشگاه هستم، هیچ کس به این مراسم تشریف نیاوردند که حتی برای مجری برنامه جای سوال بود. به علاوه این خبر هیچ انعکاسی در محیط دانشگاه نیز پیدا نکرد. دریغ از یک تبریک ساده.
کاش مسئولان به این موارد کوچک بیشتر توجه می کردند. شاید این موارد برای من چندان مهم نباشد، اما این قبیل کارهای کوچک و کم هزینه می تواند انگیزه اساتید جوان تر را تقویت نموده و موجب ماندگاری و فزونی تلاش ایشان گردد که در نهایت دانشگاه نیز از آن منتفع خواهد شد. به عنوان نمونه ای دیگر چندی پیش به اتفاق یکی از همکاران مقاله ای نوشتیم که در مجله انجمن جوشکاری امریکا (AWS) به چاپ رسید و مورد تقدیر معنوی و مادی آن انجمن قرار گرفت، باز هم متاسفانه هیچ عکس العملی توسط دانشگاه در این رابطه انجام نشد.
با توجه به رشد تعداد دانشگاه ها، مقاطع تحصیلی و دانشجویان طی سال های اخیر، طبیعی است که تعداد مقالات علمی ارائه شده نیز افزایش چشمگیری پیدا کرده است. بطوری که به نظر می رسد از این منظر در منطقه خاورمیانه رتبه نخست و در سطح جهانی نیز مرتبه ای قابل ملاحظه داشته باشیم. اما همانطوری که پیشتر گفتم، به نظر من هدف از تحصیل ارائه مقاله نیست، بلکه به دست آوردن توانمندی لازم جهت تحلیل و حل مشکلات بخش های گوناگون صنعت و نیز گسترش مرزهای دانش به منظور نوآوری و کمک به بهبود زندگی مردمان است. چنانچه نتوانیم تولید علم را با نیازهای صنعت و در مقیاسی بزرگتر اقتصاد در سطح ملی و جهانی هماهنگ نماییم، حداکثر کاربری این مقالات، انتشار در نشریات تخصصی داخلی و بین المللی و غنی سازی رزومه محقق خواهد بود.
شوق عمومی برای ارتقای سطح تحصیلات به معضل جدیدی در صنعت منجر شده و آن اینکه در حال حاضر برخی از شرکت ها و سازمان ها مشکلی در یافتن کارشناس، کارشناس ارشد یا دکترای خبره ندارند، اما هنگامی که در جستجوی تکنسین یا کاردان فنی ماهر هستند، کمتر به گزینه مناسب می رسند. این البته فرصتی است برای اشخاصی که می توانند این خلاء را پرکنند، اما معضلی است که می بایست جهت رفع آن در سطح ملی برنامه ریزی مناسب صورت گیرد. زیرا یکی از دلایل تمایل فراوان جهت اخذ مدارک تحصیلی بالاتر، رفتار و دیدگاه موجود است که مدرک تحصیلی بالاتر را با هوش یا حتی تجربه بیشتر اشتباه می گیرد و اشخاص دارای مدارک تحصیلی بالاتر از امکانات و فرصت های پیشرفت بهتری برخوردارند و این اشتباه است.
تا جایی که بنده اطلاع دارم، جامعه جهانی دانشگاهی هنوز به رویه ای یکپارچه جهت یاددهی علوم و فناوری های مهندسی نرسیده است. اما برداشت شخصی که از سال ها همکاری با اساتید تحصیل کرده در دانشگاه های مختلف جهان به دست آمده این است که به نظر می رسد که رویه آموزشی دانشگاه های امریکای شمالی، آلمان و ژاپن، اغلب فارغ التحصیلانی عمل گرا (Practical) و دانشگاه های بریتانیا اغلب فارغ التحصیلانی تخصص گرا تربیت می نمایند. این رویه برای دیگر کشورهای اروپایی بسته به دانشگاه مربوطه می تواند متفاوت باشد. لازم به ذکر مجدد است که این موارد برداشت شخصی اینجانب است و مثل همیشه قطعی و نهایی نیست.
در خصوص دانشگاه های ایران به نظرم ما دانشجویان را به شدت نظری تربیت می کنیم، اما در حوزه جوشکاری همواره سعی من این بوده که در محدود امکانات دانشگاه، دانشجویان در کنار مباحث نظری از مهارت های عملی نیز برخوردار شوند که البته این امر تا حدی نیز وابسته به تمایل و تلاش دانشجویان است.
هنگامی که شرایط کنونی صنعت جوشکاری را با زمانی که گام در این راه گذاشتم، همان وقت که تنها کاربرد جوشکاری را در و پنجره سازی می پنداشتند، مقایسه می کنم، به نظرم می رسد که تغییرات خوبی اتفاق افتاده است. اکنون به جوشکاری به عنوان یکی از گرایش های مهم در مهندسی متالورژی یا مهندسی مکانیک نگریسته می شود، در حالی که در اوائل دهه 60 اوضاع چنین نبود. در حال حاضر تعداد شرکت هایی که به تولید تجهیزات و مواد مصرفی جوشکاری اشتغال دارند، افزایش یافته است. رقابت میان این شرکت ها می تواند به بهبود کیفیت و کاهش قیمت منجر گردد که هر دو به نفع مصرف کنندگان است. از طرف دیگر شرکت هایی که در زمینه ساخت انواع سازهای جوشکاری شده فعالیت دارند، نیز رشد چشمگیری داشته که باعث افزایش نیاز به دانش فنی مربوطه و صاحبان این دانش فنی شده است.
بنابراین با نگاهی مثبت شرایط کلی صنعت جوشکاری را بهبود یافته و رو به توسعه ارزیابی می کنم، اما در مقایسه با جایگاه این رشته در کشورهای توسعه یافته، هنوز جای کار فراوانی وجود دارد که می بایست با تلاش و برنامه ریزی به سوی آن حرکت نمود.
پس از فارغ التحصیلی از مقطع کارشناسی و استخدام در دانشگاه صنعتی شریف، با همسرم ازدواج نمودم. ایشان خانمی متدین و بسیار صبور هستند. نحوه مدیریت ایشان در منزل و آسودگی خیال اینجانب از این بابت، از دلایل اصلی موفقیت هایی است که به دست آورده ام و به این جهت همیشه از ایشان سپاسگزارم. ثمره این ازدواج دو پسر به نام های محمد و محسن و یک دختر به نام مریم است. پسر بزرگم به دلیل استعداد و علاقمندی به کارهای فنی و هنری جذب این زمینه شده و با عنایت به هوش و استعداد فراوان، همچنان به فعالیت در این عرصه ادامه می دهد.
پسر کوچکم داستانی شبیه به من دارد. او علی رغم علاقه بسیار زیاد به رشته کامپیوتر، در گرایش آبیاری از رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه تهران پذیرفته و فارغ التحصل شد. هرچند اغلب زمان تحصیل خود را در سایت کامپیوتری آن دانشگاه و کلاس های رشته کامپیوتر گذراند. پس از فارغ التحصیلی به سربازی رفت و باز هم در بخش کامپیوتر مشغول به فعالیت شد و پس اتمام خدمت نظام وظیفه نیز جذب شرکت ایران سیستم گردید و پس از چندی به استرالیا مهاجرت نمود و بسیار خوشحالم که توانسته است در آن کشور به موفقیت های چشم گیری دست پیدا نماید. چرا که در کشورهای توسعه یافته، به قول مرحوم دکتر علی شریعتی، "مدرک هر کس کار اوست". متاسفانه هرچقدر که در ایران به مدرک توجه می شود، که به باور من به نوعی منشاء پدیده مدرک گرایی جوانان و گاه غیرجوانان است، در کشورهای توسعه یافته و مترقی به میزان خلاقیت و توانمندی های افراد بیش از مدارکی که ارائه می نمایند، اهمیت داده می شود که امری بسیار نیکوست.
دخترم دانشجوی من در این دانشکده و بسیار علاقمند به رشته مهندسی متالورژی و حتی در مقطعی مشغول برنامه ریزی برای ادامه تحصیل بود، اما متاسفانه به دلایلی از اینکار بازماند و اکنون به فعالیت های هنری مختلف از جمله در زمینه طراحی لباس اشتغال دارد. ایشان ازدواج کرده اند و اتفاقا پایان نامه همسرشان نیز در زمینه جوشکاری بود، اما ایشان پس از فارغ التحصیلی ترجیح دادند تا در زمینه مدیریت کسب و کار به ادامه تحصیل پرداخته و در حوزه کامپیوتر به تاسیس شرکت و کار مشغول شوند.
در طول این سال ها چند بار برای تاسیس شرکت و کارگاه تلاش نمودم اما متاسفانه به دلایل گوناگون به بار ننشست. لازم به ذکر می دانم که در حال حاضر شرکت یا کارگاهی نداشته و نیز در هیچ شرکت دیگری به عنوان سهامدار یا عضو هیات مدیره مشارکت ندارم و تنها فعالیت غیردانشگاهی ام مشاوره به صنایع گوناگون بوده و هست. از طرفی همانطوری که فرمودید پیرو تصویب مقررات جدید، احتمال دارد به زودی و پس از حدود 48 سال همکاری، از دانشگاه صنعتی شریف بازنشسته شوم. لذا آزاد هستم جهت بررسی فرصت هایی که در آینده پیش خواهد آمد.
در انتها علاقمندم بیان نمایم که کاش دانشگاه ها به صورت روشمند می توانستند از پتانسیل اساتید بازنشسته خود در قالب مشاور و یا به منظور تقویت ارتباط با بخش های گوناگون اقتصاد بهره برند و امیدوارم که روزی شاهد چنین اتفاقی در ایران باشیم.
جناب آقای دکتر کوکبی، از زمانی که جهت این گفتگو اختصاص دادید تا متخصصان جوشکاری که بسیاری از آنها دانشجویان مستقیم یا غیرمستقیم حضرتعالی هستند، بهتر سوابق و نظرات تان را بشناسند، مجددا سپاسگزاری نموده و از طرف پایگاه ولدیکا و نیز تمامی مخاطبان برای تان آرزوی تندرستی، شادکامی و توفیق هرچه بیشتر در خدمت به ایران عزیزمان داریم.
من نیز مجددا از زحمات جنابعالی و پایگاه ولدیکا که امکان نشر این گفتگو را فراهم می آورید، سپاسگزارم و برای تان آرزوی موفقیت دارم.