در علم مهندسی مواد ,,عمران ، مکانیک درسی به نام استاتیک وجود دارد ، وخلاصه درس این است که برای ایستادن و نیفتادن یک سازه باید مجموع نیروهای وارده بر آن سازه در سه جهت x و y و z برابر صفر باشد ،
این درس پیشنیاز درس مقاومت مصالح و آن هم پیش نیاز درس تحلیل سازه است ،
چندین سال قبل پُلی در ایالت نیویورک آمریکا فرو ریخت ، بعد از ۳۲ سال کارشناسان گزارش دادن که دلیل ریختن پل fatigue فَتیگ بوده است ،
سرتا سرعلم مقاومت مصالح هیچ مبحثی جذابیت ندارد الا همین مبحث فَتیگ، یعنی خستگی سازه در اثر بارگذاری متناوب ،
هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهائی از توان سازه خارج نیست ، اما همین متناوب بودن شان است که خستهاش میکند ، طاقت اش تمام میشود و میریزد ،
این دقیقاً همان دلیلی است که بیشتر ما آدمها بابت اش میمیریم ، بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمیشوند اما تمام میکنند.
ما عمدتاً از خستگی میمیریم ، فقط اِشکال اش این است که درگزارش مرگ هیچ کس نمینویسند دلیل مرگ ، خستگی !
به نظرمی رسد ، نه تنها بالاخره یک روز باید علم مقاومت مصالح را به علم پزشکی قانونی پیوند بزنند ، بلکه باید به روانکاوی هم پیوند بخورد ، چون خیلی مهم نیست که در گزارش مرگ هر آدمی چه مینویسند! فقط ای کاش همانطور که فرمولی برای اندازهگیری میزان تحمل یک سازه در مقابل خستگی وجود دارد ، فرمولی هم برای اندازهگیری میزان تحمل هر انسانی بود ، آنوقت شاید میشد یک سیستم هشدار دِهی روی هر کسی نصب کرد تا در مواقع حساس ، بعد از تحمل فشارهای متناوب ، به اطرافیان پیامی مخابره کند مبنی بر اینکه:
هشدار ! انسان مورد نظر به فَتیگ نزدیک میشود، لطفاً اگر او را دوست دارید ، کمی راحت اش بگذارید تا خستگی بارهای متناوب را آزاد کند و سپس آماده ادامه دادن و Reliability بشود ، در غیر اینصورت شاهد فروپاشی و مرگ اش خواهید بود ،
لطفاً مراقب بار اضافی و متناوب بر روی جسم عزیزانمان باشیم تا در اثر خستگی ، سازه شان فرو نریزد ،
غصه خوردن نصف پیری است !